زندگی . رسم خوشایندیست!

زندگی بال و پری دارد با وسعت "مرگ".!

پرشی دارد اندازه "عشق".!

زندگی چیزی نیست، که لب تاقچه عادت از یاد من و تو برود.

                                                                               "سهراب سپهری

زندگی زیباست

زندگی زیباست، نام یک فیلم کمدی بسیار جذاب است که توسط "روبرتو بنینی"، کارگردان ایتالیایی، در سال 1997 ساخته شده. این فیلم معنی واقعی ژانر کمدی را به ما نشان می دهد. با دیدن این فیلم می توانیم به خوبی درک کنیم که به راستی کمدی چیست؟ درواقع آن رقص و آواز ها، زندگی های لاکچری مرفعین بی درد، و شوخی های کلامی مستهجنی که در اکثر فیلم های به اصطلاح طنز ایرانی میبینیم را نمیتوان کمدی نامید! کمدی به معنی بی درد بودن یا الکی خوش بودن نیست. کمدی یعنی نگاه تازه ای به زندگی!

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید!      "سهراب سپهری"

کمدی یعنی با وجود تمام تراژدی ها باز هم بخندیم، باز هم شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم. کمدی یعنی دیدن دنیا از نگاه عارفانی همچون سعدی شیرین سخن:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

                                    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد 

                                     ساقیا باده بده شادی آن کین غم از اوست

آری.

کمدی یعنی "زندگی زیباست!" 

به شما پیشنهاد میکنم این فیلم را هرگز از دست ندهید. این فیلم درباره یک مرد شاد بذله گو است که حتی در مواردی بسیار دیوانه به نظر میرسد! در ابتدای فیلم، این مرد وارد شهری میشود و به شکل بسیار جالب انگیزی با زن جوان زیبایی آشنا میشود. (نمیگویم چگونه که اسپویل نشود. خودتان بروید ببینید. wink ) فیلم از همان ابتدا شوخی کردن را آغاز می کند. اتفاقات فیلم کاملا طبیعی و باور پذیر به نظر میرسد اما در عین حال شما را شگفت زده میکند و به هیجان میآورد. این مسئله نشان دهنده هوش سرشار و خلاقیت نویسنده است که رویداد های فیلم را به صورتی بسیار هنرمندانه در کنار هم چیده است و شما را در هر سکانس برای سکانس های بعدی آماده می کند.

زندگی زیباست

در ادامه ما شاهد به هم پیوستن این زوج جوان هستیم و با گذشت سریع زمان پسربچه ی کوچک آنها را نیز میبینیم. قطعا این خانواده شاد نیز از سختی ها و بلایا در امان نیستند. به زودی آنها خود را در زندان نازی ها مییابند. اما این چیز ها هرگز باعث نا امیدی آن مرد شجاع نمیشود. او نه تنها روحیه خود را نمی بازد، بلکه حتی نمیگذارد پسر کوچکش متوجه چیزی شود. در تمام مدت حضور آنها در زندان پسر بچه فکر میکند که وارد یک بازی هیجان انگیز و جذاب با کلی شرکت کننده شده است که همگی برای به دست آوردن یک تانک واقعی ( پسربچه عاشق تانک است ) با یکدیگر رقابت میکنند!

دیگر بیشتر از این داستان را برایتان تعریف نمیکنم تا خودتان بروید و ببینید. فقط یادتان باشد حتما نسخه کامل و بدون سانسور آنرا تهیه کنید. البته من از آن دسته فیلم بین های حرفه ای نیستم که همیشه تاکید دارند فیلم را زبان اصلی و بدون سانسور ببینند. اتفاقا برعکس من دوبله فارسی را خیلی هم دوست دارم و معتقدم بعضی صحنه های اروتیک در فیلم ها واقعا اضافی است و فقط برای اهداف تجاری در آن گنجانده شده و قطعا با فرهنگ ما هرگز سازگار نیست. اما نمیتوان این واقعیت را نیز نادیده گرفت که سانسور واقعا بعضی فیلم ها را نابود میکند! مثلا شما اگر فیلم زیبا و پر مفهوم "سینما پارادیزو" را در فیلیمو ببینید هیچ چیز از آن متوجه نخواهید شد و از تجربه ای متفاوت تا ابد محروم خواهیدماند و حتی بعد از آن هم دیگر هرگز نمیتوانید آن احساس بکر اولین بار دیدن یک فیلم فوق العاده را بچشید!! ( تجربه تلخ خود این جانب sad ) تنها میتوانید با دوباره دیدن نسخه کامل فیلم از اتفاقات آن به طور کامل مطلع گردید که دیگر آن شور اولیه را نخواهد داشت.

پس پیشنهاد من این است که "زندگی زیباست" را حتما به صورت کامل و بدون سانسور ببینید. اتفاقا این فیلم اصلا صحنه ی آنچنانی ای هم ندارد و حتی اگر خانواده شما خشک مذهبی یا خیلی حساس نیستند به نظر من حتی میتوانید این فیلم را در کنار خانواده ببینید! ( فقط یک بوسه خیلی کوتاه kisswink )

زندگی زیباست

حالا بیایید کمی هم به جنبه های ی این فیلم بپردازیم. همان طور که احتمالا تا کنون حدس زده اید، این فیلم به دعوا های قدیمی ( آلمان نازی ظالم! و یهودی های همیشه مظلوم! indecision ) میپردازد. احتمالا شما نیز چیز هایی درباره جریان هلوکاست و کوره های آدم سوزی به گوشتان خورده است. کاری ندارم که این حرف ها راست است یا دروغ. البته از قدیم گفته اند: "تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیز ها". اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، هالیوود تماما در دست یهودی هاست و کارگردان این فیلم ( که اتفاقا خودش نقش آن مرد دوست داشتنی را بازی میکند ) نیز یک مرد یهودیست. تاریخ را هم که فاتحان مینویسند! پس میتوان نتیجه گرفت پیامی که در لا به لای داستان دراماتیک فیلم به ما خورانده میشود اگر دروغ نباشد قطعا اغراق است!

در سکانسی از فیلم پسربچه از دیگر زندانی ها شنیده است که : این یک بازی نیست و آنها میخواهند همه ما را بسوزانند و از ما دکمه و صابون درست کنند! در اینجا پدر فداکار و دوست داشتنی قصه حرف های کودک را مسخره کرده و به آن می خندد و میگوید تو چقدر ساه لوح هستی! و به این صورت مخاطب را با روشی بسیار زیرکانه درگیر پیام فیلم میکند. پس مخاطب گیج شده و به فکر فرو میرود. به راستی کدام یک درست میگویند؟ پسر یا پدر؟! و البته ما که تا اینجا بار ها شاهد گول زدن پسر توسط پدر بوده ایم، ناچارا قبول می کنیم که بله، پسرک راست میگوید، اما پدر قصد دارد باز هم حواس او را از موضوع اصلی پرت کند تا پسرش را شاد و باروحیه نگاه دارد. به همین راحتی! اکنون ما هلوکاست و سوزاندان یهودی های مظلوم توسط آلمان ها ظالم را پذیرفتیم! و حتی اگر به ظاهر آنرا رد کنیم در پس ذهن ما این فکر شکل میگیرد که شاید هم واقعا یهودی ها راست میگویند.

دروغی که بار ها و بار ها در فیلم های مختلف تکرار شود به مرور در ذهن مردم به حقیقت تبدیل خواهد شد!

 و در پایان نیز تانک واقعی که قرار است جایزه شرکت کردن پسر بچه در این مسابقه ی دشوار باشد، متعلق به ارتش ایالات متحده است! بله . مثل همیشه آمریکای عزیز و دوست داشتنی ما به داد مظلومین ( و به خصوص یهودی های بیچاره فلک زده! ) رسید!! حالا فهمیدید آمریکا منجی عالم بشریت است یا بیشتر توضیح بدهم؟!! پس لطفا دیگر انقدر نگویید " مرگ بر آمریکا! " frown


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها